شفيعي كدكني

اي نگاهت خنده مهتاب ها
بر پرند ِ رنگ رنگ ِ خواب ها
اي صفاي جاودان ِهرچه هست:
باغ ها ، گل ها ، سحر ها ، آب ها
اي نگاهت جاودان افروخته
شمع ها ، خورشيدها ، مهتاب ها
اي طلوع بي زوال آرزو
در صفاي روشني محراب ها
ناز نوشيني تو و ديدار توست
خنده مهتاب در مرداب ها
در خرام نازنينت جلوه کرد
رقص ماهي ها و پيچ و تاب ها.