جرج برنارد شاو

مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید.

 

جرج برنارد شاو

بوي خوش يك زن

هميشه از ديدن فيلم بوي خوش يك زن فيلم لذت بردم و امروز كه براي شايد بيش از دهمين بار بود كه فيلم را مي‌ديدم، احساس تازه بودن فيلم را باز هم احساس مي‌كردم.اين فيلم  صحنه‌هاي احساسي و تاثير گذار زيادي داره. به خصوص صحنه دفاع آل پاچينو از چارلي. يكي از صحنه‌هاي خيلي احساسي و دوست داشتني اين فيلم، صحنه رقص تانگو آل پاچينوست.

 

لينك صحنه رقص در youtube

آل پاچينو در ويكيپديا فارسي

چيزي ندارم

تو مرا به نام مي خواني، نام ات را نمي دانم.

توبه من اشاره كردي، اشارت نمي توانم.

من،

براي آن كه چيزي از خود به تو بفهمانم،

جز چشم هايم چيزي ندارم.

بهار دلكش

بــــــهار دلـــکش رســـــيد و دل به جــا نباشد
از آن کــــه دلــــبر دمـــــي به فکـــــر ما نباشد
* * *
در اين بـــهار اي صــــنم بيـــا و آشــــتي کــن
که جنــــگ و کــــين با مــــن حزين روا نـباشد
* * *
صبحدم بلبل، بر درخت گل، بخنده مي گفت
نازنيـــــنان را، مه جبيـــنان را، وفــــــا نباشـد
* * *
اگــــر کـــــه با اين دل حـــزين تو عـهدُ بستي
عزيز مـــــن با رقـــيب مـــن، چـــرا نشستي؟
چرا دلــــــم را عــزيـــز مـــن از کــينه خستي
* * *
بيــــا در بــرم از وفـا يک شب، اي مه نخشب
تـــازه کــــن عهـــدي کـــــــه بــــر شکـــستي

 

خواننده : استاد شجريان
آهنگساز : درويش خان
سال آفرينش : 1294
تنظيم جديد : استاد پايور
شاعر : محمد تقي بهار
آهنگ در مايه : آواز ابوعطا

كمي غرغرانه

هميشه از تعطيلات عيد بدم ميومده. 4 روز از بهار گذشته و 5 روزه كه من تعطيلم. از روز 28 اسفند كه اومدم خونه، پا را از در بيرون نذاشتم و هيچ جا نرفتم. مثل هرسال. روز 4 فروردين هم كه طبق قانون خانواده طريقت! ما ميزبان خيل عظيمي از علاقه‌مندان يه سله رحم سالي يكبار هستيم و جلوس مي‌كنيم تا اقوام و خويشاوندان عزيز وظيفه مبارك را به جا بياورند. اه! اصلا حوصله ندارم. خوشحالم كه فردا اداره‌ها باز ميشه و من ميرم سر كار. من هيچوقت نتونستم از عيد لذت ببرم. اه اه!

گرامي ترين ها

گرامي ترين و زيباترين ها در جهان،
نه ديده مي شوند،
و نه حتي لمس مي شوند،
آن ها را تنها بايد در دل حس كرد ...

اولين نوشته سال جديد

خوب این هم روزهای سال 1386 خورشیدی که به سرعت گذشت. حرف‌های من در آستانه سال نو حرف جدیدی نیست‌ همان حرف‌های تكراري همه آدمهاي ديگه است. سال گذشته برای من سال خیلی بدی نبود هر چند لحظات تلخی رو در این سال تجربه کردم ولی در کنار اون شیریني‌هايي هم وجود داشت. به بعضی از اهداف و خواسته‌هام رسیدم، باقی یا نیمه‌کاره موند یا اصلا بهشون نرسیدم و رفت برای سال آینده.

خيلي چيزهايي كه فكر نمي‌كردم افتاد و خيلي چيزهايي كه فكر مي‌كردم نيافتاد. از برگشتن به محل كار قبليم، از به هم خوردن دوستي‌ها و رفع سوء تفاهم‌ها و دوستي‌ها و قهر‌ها و دعواها و قبولي دانشگاه و .... خلاصه خيلي اتفاق‌هاي خوب و بدي كه افتادن يا نيافتادنشون در اختيار من و اطرافيانم نبود و نيست. فقط اميدوارم همه چيز خوب و خوش و به صلاح من و خانواده و دوستانم باشه و امسال هم با سلامتي و موفقيت براي همه شروع بشه و به همين صورت هم تموم بشه. همينطورامیدوارم سال جدید طلیعه‌ی موفقیت‌های بزرگ برای شما و هم برای خودم باشه.

 

پي نوشت:

ميگن سالي كه نكوست از بهارش پيداست! اولين وام امسال را گرفتم. خدا تا آخر سال را به خير كنه :دي

سال نو مبارك




بيماري نزديك بيني وبلاگي

نميدونم حتما شما هم اينجوري شديد! اوايلي كه كه مي خواستم وبلاگ بنويسم، تو دلم مي‌گفتم از همه چيز مي‌نويسم و راجع به همه حرف مي‌زنم و از اين چيزا. وقتي اولين وبلاگم را درست كردم سعي كردم همينجوري عمل كنم. اما هر چي جلوتر رفتم و خواننده‌هام بيشتر شد، محافظه‌كاري تو نوشتن پيدا كردم و دچار خود‌سانسوري شدم. شما هم اينطوري شدين؟ اسمش را گذاشتم نزديك‌بيني وبلاگي، يا شايد بهتر باشه بگم محافظه‌كاري وبلاگي... اصلا خوبه يا بد؟