برای قهرمانانم



سالها است که بنا به دلایلی به فرهنگ شرق، به خصوص ژاپن و کره جنوبی علاقه مندم. اگر قصد داشته باشم جایی را برای زندگی انتخاب کنم، قطعا یکی از این دو کشور در انتخاب هایم قرار می گیرند. همیشه پشتکار، ادب، آرامش، نظم، صرف فعل خواستن برای رسیدن به آن چیزی که می خواهند، ارزش و احترامی که برای هم قائل هستند و خیلی موارد دیگر، باعث شده احترام خاصی برای ژاپنی ها و کره ای ها قائل باشم.
ژاپن! سرزمین آفتاب تابان، سرزمین سامورایی های بی باک و سرزمین شکوفه های گیلاس، این روزها به شدت درگیر مشکلات ناشی از زلزله و سونامی و انفجار رآکتورهای هسته ای شان هستند. تصاویر دلخراش و وحشتناکی که شبکه های تلویزیونی به تصویر می کشند، بهت آور و حیرت انگیزه است. طبیعتی که بدون هیچ رحمی، شعله های خشم خودش را در غالب زلزله و سونامی بر سر مردم ژاپن وارد کرده و آنها را در هم کوبیده است. چیزی که در هر نقطه ای از جهان، هر لحظه امکان دارد به وقوع بپیوندد. 



اما چیزی که در تصاویر به خوبی دیده می شود، آرامش، احترام و متانتی است که مردم شهرهای آسیب دیده از خودشان نشان می دهند. آرامشی که در پیدا کردن اجساد هم شهریانشان، افراد خانواده و نزدیکانشتن دیده می شود. آرامشی که در صف هایی که برای دریافت غذا تشکیل می دهند و آرامشی که در پشت چشمان خیسِ اشک آلودشان می بینم.

امروز، مرد ژاپنی با بغض از علاقه اش به شهرش می گفت. از چیزی که شاید دیگر وجود نداشته باشد. از چیزی که شاید نسل ها بگذرد و باز هم مثل روز اول نشود. از چیزی که مواد رادیواکتیویته ی موجود در آن، زندگی را امکان پذیر ننماید. از چیزی که... همه اینها درست. اما آنها ژاپنی اند. سخت کوش و بی پروا. می خواهند، پس انجام می دهند. شمشیرزنان سامورایی ای که شاید دیگر لباس رزم بر تن نداشته باشند و شمشیری در دست، اما روحشان همانقدر سامورایی است که اجدادشان بودند.
فاجعه زده هستند. آسیب دیدند، اما استوارند. آنها قبلا هم از طوفان های بزرگ و سهمگین دیگری هم به سلامت عبور کردند. آنها مردمان لحظات سخت هستند. آنها می توانند.

می دونم که شاید هیچوقت، هیچ کسی این از این قهرمان های من اینجا رو نخونه، اما من یادداشتی میذارم براشون...

私たちの親友の日本に: 私たちの痛みを見ています。私たちは、恐ろしい災害を見ています。しかし、最初からすべてを構築することを信じる。再構築することができます。あなたはいつも私のヒーローです。

ژانر علمی-تخیلی: مقایسه یا پذیرش

مدتی هست که دوباره به لطف یکی از دوستانم به خوندن، دیدن و صحبت کردن در مورد ژانر علمی تخیلی روی آوردم. هرچند این روی آوردن عمدا تو بخش فیلم و انیمه بوده. اگر انیمه(که من چندان در دیدن و درک کردنش تجربه ای ندارم و فقط چند قسمت از یک مجموعه رو دیدم) رو کنار بذاریم، اختصاصا می خوام در مورد دیدن و لذت بردن از ژانر علمی-تخیلی صحبت کنم.

من معمولا تنها فیلم میبینم و یا در گذشته که فرصت بیشتری داشتم، تنها به سینما می رفتم. اما خوب بارها پیش اومده که مجبور بودم یا دوست داشتم فیلمی رو که خودم دیدم و ازش لذت بردم رو با جمع قسمت کنم و با هم ببینیم. چون به نظرم فیلم خوبی بوده و دوست داشتم که اونها هم از دیدنش لذت ببرن. حالا این فیلم هرچیزی می تونسته باشه. از فیلم رمانتیک و خانوادگی تا فیلم های علمی تخیلی که موضوع بحث من هستند.

یکی از مشخصه های ژانر علمی-تخیلی، رها شدن ذهن نویسنده به فضا و زمانی هستش که یا در عالم واقعیت وجود ندارد، و یا مربوط به زمان و مکان دیگری است. در این سفر به زمان و مکان اگر از قوانین علمی و یا حتی دستمایه های آن بهره بگیریم داستان ها و روایت های بی نظیری خلق می شوند. شاید چیزی که برای ما به تصویر کشیده می شود، با آن چیزی که در ذهن ما یا حتی در واقعیت وجود دارد کاملا متفاوت است. اما وقوعش محتمل و در آینده حتی قریب والوقوع باشد. 

اما خیلی مواقع پیش میاد که بیننده از اصل “پذیرش فضای داستان” دور میشه. این اصل رو من خودم برای خودم تعریف کردم و سعی می کنم همیشه ازش پیروی کنم. اصل “پذیرش فضای داستان” برای من خطوط قرمزی رو در پیش از روایت داستان مطرح نمیکنه. بلکه یادآوری می کنه داستانی که داره برای من روایت میشه در چه فضایی هستش و من برای پذیرفتن داستان(همون لذت بردن) باید چه چیزایی رو قبول کنم و با حتی چه چیزایی رو باید از ذهنم دور نگه دارم.

بذارید کمی از ماجرای علمی تخیلی دور شم و برم به فضای بالیود. بله! سینمای هند که طرفداران خودش رو هم داره. بارها شده که من خودم فیلمی از این دسته فیلمها دیدم و حتی شاید لذت هم بردم. فضای رنگی، موسیقی، رقص و آواز، عشق و عاشقی، پیدا شدن خواهر برادری که سالها از هم دور بودن و خیلی چیزهای دیگه که کاملا به صورت کلیشه در فیلم های هندی پیدا میشه و معمولا خیلی هم طرفدار داره. بالیود هم سبک خاصی برای خودش داره که اگر بخواهید فیلمی از اون رو ببینید و ازش لذت ببرید باید فضای فرهنگی-داستانی این ژانر رو بپذیرید، حتی اگر از اون چیزی که مورد نظر شماست خیلی فاصله داشته باشه.

 

 

شبیه به همین موضوع هم در ژانر علمی-تخیلی وجود داره. داستانی پر از رباتها، سفرهای درون شهری یا ابزارهای عجیب، ابرقهرمان هایی که از بین نمیرن، پرواز می کنن، حرکات عجیب انجام می دهند و خیلی موضوعات دیگر به علاوه موارد علمی مختلف، دستمایه این داستان ها هستند.

برای درک این فضا باید اون چیزی که محدودیت مورد پذیرش درک شما از وقایع هست را کنار بذاریم و اصلا پذیرش فضای داستان رو جایگزینش کنیم. چه اشکالی داره که مردی از آهن بتونه به آدم بدها غلبه کنه و در میان ما هم زندگی کنه؟ از کجا معلوم که روزی رباتها به انسان ها حمله نکنن؟ از کجا معلوم روزی انسان مجبور به ترک زمین نشه وبه  جایی دیگه مهاجرت نکنه؟

همه این موارد ممکن است که در عالم واقعیت رخ نده، اما در عالم تخیل اجاره بدید چیزی که برایتان عجیب و غیر قابل باور هست، رخ بده. مگر زمانی که در کتاب ها و داستان ها رویای سفر به ماه و سفینه فضایی و … وجود داشت کسی می توانست آن را باور کند؟ چیزی که در زمانی به صورت علمی-تخیلی بود در زمان دیگری به وقوع پیوست.

داستان های علمی –تخیلی فضایی باز از ذهن نویسنده داستان را به نمایش میگذارند که برای فهمیدن و لذت بردن از آن نباید درگیر قید و بندهای دنیای واقعی بود.